اصل گرایی چیست؟
اصل گرایی چیست؟
تا به حال شده به خودتان خیلی فشار بیاورید؟ آیا تا به حال هم احساس بیش از حد کار کردن و هم احساس بی مصرفی کرده اید؟ تا به حال به این نتیجه رسیده اید که کارتان انجام امور پیش و پاافتاده شده است؟ تا به حال احساس کردهاید که سرتان شلوغ است ، ولی بهرهوری ندارید؟ انگار همیشه در حرکتید، ولی هیچوقت به جایی نمی رسید؟
اگر پاسختان به هرکدام از این سوال ها مثبت است، اصل گرایی راه خروج از این وضعیت است.
راه و رسم اصلگرایی به معنای این نیست که تصمیم بگیریم بیشتر ” نه ” بگوییم، ایمیلمان را سروسامان دهیم یا در حوزه مدیریت زمان بر راهبرد جدیدی مسلط شویم. بلکه بدین معناست که پیوسته درنگ کنیم و بپرسیم: ” دارم روی فعالیت های درستی سرمایه گذاری میکنم یا نه ؟ “
در جهان آنقدر فعالیت و فرصت هست که برایشان وقت و منابع کافی نداریم و بسیاری از فعالیت ها و فرصت ها شاید خوب یا حتی بسیار خوب باشند، اما واقعیت این است که بیشترشان بی اهمیت و تعداد انگشت شماری حیاتی اند.راه و رسم اصل گرایی یادگیری تشخیص تفاوت بین گزینه هاست، یعنی یاد بگیریم همه گزینه ها را پالایش کنیم فقط آنهایی را انتخاب کنیم که واقعا ضروریاند.
اصلگرایی چگونگی انجام کارهای بیشتر نیست؛ بلکه به معنای انجام کارهای درست است. اصل گرایی به معنای انجام کارهای کمتر فقط محض کمتر بودنشان هم نیست. بدین معناست که برای فعالیت در بالاترین سطح اثربخشیمان تا میتوانیم زمان و انرژیمان را عاقلانه فقط در انجام کارهای ضروری سرمایه گذاری کنیم.
تفاوت میان اصل گرایی و فرع گرایی
تفاوت میان اصلگرایی و فرعگرایی در این است که در هردو به یک اندازه تلاش میشود اما در فرعگرایی، انرژی مان میان فعالیت های بسیار زیادی تقسیم می شود و نتیجه آن تجربه ناخوشایند پیشرفت میلیمتری در یک میلیون راه است ؛ درحالی که در اصلگرایی ما با صرف انرژی و سرمایه گذاری در فعالیت های کمتر تجربه رضایت بخش پیشرفت چشمگیر در مهمترین کارها نصیبمان میشود. راه و رسم اصلگرایی با این ایده که از پس همه کارها بر نمیآییم همخوانی ندارد؛ درعوض، باید با موازنه های واقعی دست به گریبان شویم و انتخاب های خود را سبک و سنگین کنیم و تصمیم های سختی بگیریم تا به اهدافمان نزدیکتر شویم.
اصل گرا، به جای انتخاب های منفعلانه، آگاهانه چندکار حیاتی را در میان انبوه کارهای بی اهمیت انتخاب میکند و کارهای غیرضروری را کنار می گذارد و بعد موانع را برمیدارد تا کارهای ضروری مسیری مشخص و هموار داشته باشند. به عبارت دیگر، اصلگرایی رویکردی منضبط و نظاممند در تشخیص کارهایی است که بیشترین اثربخشی را در آنها داریم و سپس اجرای تقریبا بی دردسر آن کارها.
راه و رسم اصلگرایی به کنترل انتخاب های خودمان ختم میشود. مسیری است دکه به سطوح جدید موفقیت و معنا می رسد. مسیری است که در آن نه فقط از رسیدن به مقصد، بلکه از سفر هم لذت می بریم. باوجود همه این مزایا، نیروهای زیادی دست به دست یکدیگر داده اند تا ما را از به کارگیری منضبط مسیر کمتر ولی بهتر بازدارند ، شاید دلیلی که خیلی ها سر از مسیر فرع گرایی در میآورند، همین باشد.
فرع گرایی
از جمله دلایلی که طوفان فرعگرایی بطور تمام عیار در حال احاطه ماست میتوان به جریان های زیر اشاره کرد:
1. با شیوع الگوی بی سابقه فناوری، اینترنت و تجارت الکترونیک گویی انتخاب های بیش از حد ما باعث پدیده « خستگی تصمیم گیری » شده است که یعنی هرچه مجبور به گرفتن تصمیم های بیشتری باشیم، کیفیت تصمیم هایمان بدتر میشود.
2. نه تنها تعدد انتخاب ها به شکل افزاینده ای افزایش یافته است، بلکه قدرت و تعداد عوامل بیرونی تاثیرگذار بر تصمیم هایمان هم افزایش یافته است که این اضافه بار اطلاعاتی سبب فشار اجتماعی و حواس پرتی ما در تصمیمگیری میشود.
3. آگهی های تبلیغاتی با انتشار افسانه « میتوانید همه چیز را داشته باشید »، اولویت انتخاب بین گزینه ها را از ما میربایند و با این طرز تفکر که شاید گزینه بهتر دیگری هم وجود داشته باشد ما را مشغول میکنند.
اصل گرایی
در طرف مقابل یک فرد اصلگرا اصول زیر را دنبال میکند:
1. با پرسش سوالات سخت تر و منضبط تری بین گزینه ها سخت گیری میکند تا هرچه سریعتر بتواند باتوجه با ارزش های واقعی یک موضوع عمل حذف گزینه را انجام دهد.
2. ایده « کمتر ولی بهتر » را به مرحله اجرا میگذارد و طرز تفکرش این است که هیچ چیز قدرتمند تر از ایده ای که به مرحله اجرا برسد نیست زیرا وقتی به خودمان اجازه میدهیم که در انتخاب کارهایی که انجام می دهیم سختگیرانه تر عمل کنیم، همه چیز تغییر میکند و همچنین با پیبردن به اینکه دیگر تحت کنترل اهداف دیگران نیستیم و حق انتخاب داریم به آزادی فوق العاده ای می رسیم که سال ها بعد از این وقتی در بستر مرگ هستیم باعث میشوند که دیگر افسوس و حسرتی نداشته باشیم.
کتاب: اصل گرایی | نویسنده: گِرگ مک کیون | ناشر: نشر آموخته | ترجمه: دکتر بهنام شاهنگیان – مهدی مصلحی
آنچه را می توان بعد از بیست سال تجربه آموخت، مطالعه صحیح در یک ساعت به ما می آموزد